ادامه ی داستان

ساخت وبلاگ

ادامه داستان نويسنده: سيد عرشيا بصام (لقب : رودخان )من (رودخان) يك گروه دارم من وقتى كه ان اتفاق عجيب (بچه هايى كه شلوغ مى كردندرفتن توى گروه (nofar) وبه طور عجيبى ساكت شدند) افتاد تصميم گرفتم كه تحقيق كنم و به كمك دوستم رفتم ودوستم اطلاعاتی به من داده بود : من: سلام اطلاعاتی رو كه دارى بگو؟ ادامه ی داستان...
ما را در سایت ادامه ی داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inmashia بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 18:12